• وبلاگ : موعودنامه
  • يادداشت : مضرات انس با موسيقي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + a.n 

    از قرن دوم هجري به بعد يعني از بعد از اسلام ، تأليفاتي در زمينه موسيقي بوجود آمد و اين تأليفات از دانشمنداني مثل : فارابي – صفي ا لدين اُرموي – ابن سينا – عبدا لقادر مراغه اي و بعد ابوا لفرج اصفهاني تا قرن ده و يازده هجري ايجاد شد. انسان ذاتا تحت تأ ثير زيباييها است مثل بوي خوش ، روي خوش ، نواي خوش .......هر چه زيبايي است متعلق به عالم ديگري است .

    ما همه ا جزاء آ دم بوده ا يم- در بهشت ا ين لحنها بشنوده ايم

    گر چه بر ما ريخت آب و گل شکي- يا دمان آ يد از آ نها چيزکي

    بانگ گردش هاي چرخ است اين که خلق- مي سرايندش به طنبور و به حلق

    پاسخ

    باسلام دوست عزيز وگراميمطالبتون رو خوندم ولي ولي هيچكدوم مستند به ادله نقلي محكم نبود واگر برگردين عقب ومطالبتونو بخونيد به اين جملات بر ميخورديد«به نظر من».......آن رواياتي هم كه ازپيامبر آورديد در مورد شعر بود نه تاييد غنا وموسيقي وبه قول ما طلبه ها،قياس مع الفارق بود.واين مطلب كه در بهشت موسيقي وجود دارد نيز مورد تاييد روايات هست ولي آن كجا واين كجا.... همينطور هم كه در بهشت مردان بهشتي حرير ميپوشند ولي دليل بر عدم حرمت حرير در دنيا نمي شود.....موفق باشيد
    + a.n 
    وقتيکه صداي موسيقي را مي شنويم مجذوب مي شويم ، زيرا که صورت يار است که در مضراب و حلق نوازنده و خواننده قرار مي گيرد. و ما ناگزير ا زکرنش هستيم . . خواندن و گفتن شعر و نثرهاى دلپذير براى اين كار نيز بسيار سودمند است. «ان من الشعر لحكمة» را از پيامبر عليه آلاف التحية و الثناء نقل كرده‏اند. آشنا بودن با اشعار پر مغز را حكمت مى‏دانند. اشعار پر مغز انسان را نرم مى‏كند. ما شرقى‏ها، به خصوص ما ايرانيان شيعه، از ادبيات و شعر موزون و خوش آهنگ بيش‏تر لذت مى‏بريم.. خواندن با صداى خوب، اگر غنا نباشد، از بهترين بركت‏ها استبنابراين، بايد مواظب باشيم نواختن، آثار سوء در ما بر جاى نگذارد. شعر خوب خواندن منزّه از غنا خيلى چيز خوبى است؛ بعد انسان با اشعار مأنوس مى‏شود و زمزمه مى‏كند و بعد هم مطالعه اشعار اثر دارد. اگر دشمن درونى با آه نرم شود، آدم آرامش پيدا مى‏كند و گرفتار نرمش كاذب نخواهد شد.
    + a.n 
    موسيقي علي الاصول هدايتگر است .وقتي مي گويم موسيقي نوعي دعاست قطعاً منظورمان موسيقي هاي اصيل و نجيب زاده است كه چون از دل بر آيند ناخودآگاه شنونده را تا ثريا ي معرفت مي برد .نكته اي قابل توضيح اينكه ، گر چه ادعيه فـِرَ ق و مذاهب مختلف يكي نيست و هر يك با دعاهاي خود با خداي خود حال مي كنند لذا در موسيقي نيز چنين است شايد من با يك قطعه عرفاني و ديگري با قطعه اي ديگر حال كند و به خدا نزديك شود . مهم اين نيست مهم وسيله طيران تا معبود است .گرچه امروز موسيقي ها را به دو نوع موسيقي " اصيل " و موسيقي باصطلاح " مبتذل " تقسيم مي كنند! ولي بايد يادمان باشد كه اين دو نوع موسيقي هر دو انسان را پرواز مي دهد با اين تفاوت كه نوع اول انسان زميني را آسماني مي كند ولي نوع دوم گرچه در جايش قطعا مناسب و خوب است ولي شك نكنيد اين نوع موسيقي انسان را در روياهاي گذران زميني سير مي دهد و قاعدتاً نمي تواند وسيله تعالي براي رسيدن به آسمان و دنياي ماوراء باشد.
    + a.n 
    موسيقي ترجمه اي است از وحي خداوند چون موسيقي وقتي اختراع شد تا انسان عاجز بتواند ، نا گفتني هاي سخت را به گفتني هاي سهل تبديل كند وشك نكنيد اگر كسي دوست دارد پله پله تا خدا نزديك شود يكي از همين پله ها خود همين موسيقي است . چرا ؟چون گر چه موسي كليم الله شد و مستقيما با خدا هم كلام شد ولي بقيه پيامبران از طريق فرشته اي چون جبرئيل با خدا ارتباط پيدا كردند . ولي چون انسانها از نعمت اين فرشته غافلند توسط واسطه هايي چون كتب آسماني مثل تورات و انجيل و قرآن يا دعاها و ادعيه گوناگون سعي دارند تا به بارگاه باريتعالي نزديك شوند .و به نظر من يكي از اين ادعيه خود همين موسيقي است.به وسيله موسيقي ما با چيزي آشنا مي شويم که بدون نوازنده نمي توانستيم آن را بگيريم . و آن خبري است که در قالب موسيقي به ما مي رسد موسيقيدان کسي است که بعد دوم وجودش باز شده يعني اخبار ناشنيدني عا لم در وجود او کشف مي شود و موسيقي همچون ترجماني از وحي است که ما را با يار آشنا مي سازد .
    + a.n 
    موسيقي صداي موزون ، هارمونيك و ريتم داري است كه بشر آن را نه براي آرامش و آرايش گفته هايش ، كه براي گفته هاي ناگفتني هايش آفريد . از شادي تا غم ، از درد و رنج تا صحت و سلامت ، از عشق و محبت تا نفرت و كينه همه و همه را مي توان در نينواي ِ بي نواي ِ ني شنيد. موسيقي نوعي ذکر است که باعث آشتي روان با جسم مي شود و بدن با روان خودش يکسر به کرنش مشغول مي شود . موسيقي بلافاصله ما را با دنياي ذکر آشنا مي سازد.عارفان مي گويند موسيقي با عث رهايي مي شود ، در نزد مولانا سماع شور و حالي روحاني بود چيزي که به روح کمک ميکرد تا در رهايي از آ نچه او را مقيد در عا لم حس و ماده مي دارد پله پله تا عالم قدس عروج نمايد. مولوي در خلوتگاه گه گاه رباب مي نوا خت ، و به ني و رباب همچون رمزي از روح از خودي رهيده از روح مشتاق و مهجور مي نگريست در دعاى كميل آمده است: «و سلاحه البكا...؛» يعنى مؤمن اسلحه‏اش در مقابل دشمن بيرونى آهن و در مقابل دشمن درونى آه است؛ يعنى اهل اشك و ناله است.
    + محمدرضا 
    http://safireaseman.com/Fa/music.php?catid=33
    + زهرا 
    < language=java> اگه موسيقي حرامه چرا تو تلويزيون ميزارن به اسم مجاز ؟ پس اونا هم بايد بعد از يه مدت كر و كور بشن
    پاسخ

    ضررهاي ذكر شده مربوط به غالب كساني هست كه با موسيقي مأنوسند .مثل افراد سيگاري كه پزشكان با اين كه مي گويند مصرف هر سيگار حدود 10دقيقه از عمر انسان را كم مي كند واين مطلب اثبات شده است؛در عين حال افرادي هستند كه مصرف فراوان سيگار دارند اما عمرشان هم طولانيست.خب شايد اون كسي كه 100سال عمر ميكنه و روزي دو پاكت سيگار ميكشه ؛اگه سيگار نكشه متوسط عمرش به 130سال افزايش پيداكنه. اين استثا ها دليل براي رد اصل مطلب يعني وجود ضرر نيست.موفق باشين